قوله تعالى: أ لمْ یروْا کمْ أهْلکْنا قبْلهمْ من الْقرون نمى‏بینند که چند تباه کردیم پیش ازیشان گروه گروه، أنهمْ إلیْهمْ لا یرْجعون (۳۱) که کسى ازیشان باز نمى‏آید؟


و إنْ کل و نیستند ایشان همه، لما جمیع مگر همه بهم، لدیْنا محْضرون (۳۳) نزدیک ما حاضر کردگان.


و آیة لهم و یک نشان الْأرْض الْمیْتة أحْییْناها زمین مرده است که بباران زنده گردانیم، و أخْرجْنا منْها حبا و بیرون آریم ازین زمین دانه درودنى، فمنْه یأْکلون (۳۳) تا از ان میخورند.


و جعلْنا فیها جنات و در ان زمین بوستانها کردیم و آفریدیم، منْ نخیل و أعْناب ازین خرمابنان ورزان، و فجرْنا فیها من الْعیون (۳۴) و برگشادیم در ان زمین چشمه‏هاى روان.


لیأْکلوا منْ ثمره تا میخورند از میوه‏هاى آن، و ما عملتْه أیْدیهمْ و از آنچه ایشان کشتند و نشاندند، أ فلا یشْکرون (۳۵) بآزادى نباشند و کردگار را نپرستند؟


سبْحان الذی خلق الْأزْواج کلها پاکى و بى‏عیبى آن خداى را که بیافرید همه گونها را از آفریدگان جفت جفت، مما تنْبت الْأرْض از آنچه زمین میرویاند، و منْ أنْفسهمْ و از تنهاى مردمان و دیگر همه جانوران و مما لا یعْلمون (۳۶) و از آنچه آفریدگان ندانند.


و آیة لهم و نشانى است ایشان را، اللیْل نسْلخ منْه النهار این شب که مى‏درکشیم ازو روز، فإذا همْ مظْلمون (۳۷) تا ایشان در تاریکى میشوند.


و الشمْس تجْری لمسْتقر لها و خورشید میرود آرامگاه خود را، ذلک تقْدیر الْعزیز الْعلیم (۳۸) آن راست داشته و باز انداخته خداى تواناى داناست.


و الْقمر قدرْناه منازل و ماه اندازه کردیم آن را در رفتن منزلها در شبانروز، حتى عاد تا آن گه که باز گردد، کالْعرْجون الْقدیم (۳۹) چون شاخ خرما بن یک ساله خشک.


لا الشمْس ینْبغی لها نه آفتاب را سزد، أنْ تدْرک الْقمر که ماه را دریابد، و لا اللیْل سابق النهار و نه شب روز را کم آرد و عاجز، و کل فی فلک یسْبحون (۴۰) و هر دو در فلک فراخ میروند.


و آیة لهمْ و نشانى است ایشان را، أنا حملْنا ذریتهمْ که ما برداشتیم پدران ایشان را که فرزندان را زادند، فی الْفلْک الْمشْحون (۴۱) در آن کشتى گران بار پر کرده.


و خلقْنا لهمْ و بیافریدیم ایشان را، منْ مثْله از هم مانند کشتى نوح، ما یرْکبون (۴۲) آنچه مى‏برنشینند بران.


و إنْ نشأْ نغْرقْهمْ و اگر خواهیم ایشان را در آب کنیم، فلا صریخ لهمْ فریادرس نبود ایشان را، و لا همْ ینْقذون (۴۳) و ایشان را نرهانند.


إلا رحْمة منا مگر بخشایشى از ما، و متاعا إلى‏ حین (۴۴) و برخوردارییى تا فراسرانجام.


و إذا قیل لهم چون ایشان را گویند: اتقوا ما بیْن أیْدیکمْ بپرهیزید از پاداش گناهان که کردید از پیش، و ما خلْفکمْ و گناهان که خواهید کرد ازین پس لعلکمْ ترْحمون (۴۵) مگر ببخشایند بر شما.


و ما تأْتیهمْ منْ آیة منْ آیات ربهمْ نیاید بایشان هیچ نشانى از نشانهاى خداوند ایشان، إلا کانوا عنْها معْرضین (۴۶) مگر از ان روى گردانیده میباشند.


و إذا قیل لهمْ أنْفقوا و چون ایشان را گویند نفقه کنید بر درویشان، مما رزقکم الله از آنچه الله شما را روزى داد، قال الذین کفروا للذین آمنوا ناگرویدگان ایشان گویند گرویدگان را: أ نطْعم منْ لوْ یشاء الله أطْعمه ما طعام دهیم کسى را که اگر الله خواهد او را خود طعام دهد؟ إنْ أنْتمْ إلا فی ضلال مبین (۴۷) نیستید شما مگر در گمراهیى آشکارا.


و یقولون متى‏ هذا الْوعْد و میگویند این هنگام رستاخیز کى خواهد بود؟ إنْ کنْتمْ صادقین (۴۸) اگر راست مى‏گویید.


ما ینْظرون إلا صیْحة واحدة چشم نمیدارند مگر یک بانک، تأْخذهمْ و همْ یخصمون (۴۹) که فرا گیرد ایشان را و ایشان با هم بر آویخته.


فلا یسْتطیعون توْصیة نه اندرزى توانند که کنند، و لا إلى‏ أهْلهمْ یرْجعون (۵۰) و نه توانند که با خاندان خویش آیند.


و نفخ فی الصور و دردمند در صور، فإذا همْ من الْأجْداث إلى‏ ربهمْ ینْسلون (۵۱) ایشان از گورها بسوى خداوند خویش مى‏پویند شتابان.


قالوا یا ویْلنا گویند اى ویل و نفریغ و هلاک بر ما، منْ بعثنا منْ مرْقدنا که بیدار کرد و بینگیخت ما را از این خوابگاه ما؟! هذا ما وعد الرحْمن این آنست که رحمن وعده داده بود ما را، و صدق الْمرْسلون (۵۲) و فرستادگان او راست گفتند.


إنْ کانتْ إلا صیْحة واحدة نبود مگر یک بانک، فإذا همْ جمیع که ایشان را همه بهم، لدیْنا محْضرون (۵۳) نزدیک ما حاضر کردگان باشند.


فالْیوْم لا تظْلم نفْس شیْئا امروز بیداد نکنند بر هیچکس، و لا تجْزوْن إلا ما کنْتمْ تعْملون (۵۴) و پاداش ندهند شما را مگر آنچه میکردید.